به گزارش خبرگزاری حوزه، دکتر ایرج الهی سفیر جمهوری اسلامی ایران در هند در سی و پنجمین نشست از سلسله نشستهای همایش تخصصی فقه سیاست خارجی با موضوع «راهبردهای جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز» در جمع دانشپژوهان مؤسسه دین و تمدن گفت: سابقه تاریخی ایران و کشورهای منطقه آسیای مرکزی و قفقاز به گونهای بوده است که مرزبندی هایی که بنا به دلایل مختلف نسبت به ترکیه و عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس داریم، در قفقاز و کشورهای شمالی نداشتهایم، یعنی سابقه تاریخی که داریم ما را به یکدیگر نزدیک کرده است. در قفقاز ارمنیها در طول تاریخ روابط خوبی با ایران داشته اند و آذربایجان که اصلاً جزئی از ایران بوده، به همین دلیل مرز قومیتی و آنچه که ما را از هم جدا کند نداشتهایم، لذا حوزه خزر برای جمهوری اسلامی ایران یک حوزه ژئوپلیتیک است.
وی افزود: از سوی دیگر در آسیای مرکزی سایه تمدنی ایران به شدت پررنگ است و دلیلش این است که اسلام از طریق ایران وارد منطقه آسیای میانه شد و اشتراکاتی مثل زبان فارسی هم وجود داشته است، این درحالی است که نسبت به عربستان و عراق با توجه به ذهنیت حمله اعراب و نیز نسبت به ترکیه که جنگهای عثمانی را داشتهایم، این سایه تمدنی کمتر دیده میشود، ولی چنین موارد تاریخی نسبت به آسیای مرکزی نداریم و عنصر دوستی بسیار پررنگ است و حتی عنصر دین و مذهب هم نتوانسته جدایی ایجاد کند، چرا که اسلام از طریق ایران به این مناطق رسیده است و از سوی دیگر برداشت دینی در این مناطق نیز به شکل عمیق وجود ندارد و سطحی است، که اگر غیر از این بود، چه بسا دچار مشکلات برخوردهای افراطی میشدیم. اما در دوره معاصر تحت تاثیر القائات شوروی رفتارها و حمیت دینی و مذهبی در این منطقه از نظر کمی و کیفی کاهش پیدا کرده است.
در مورد افغانستان نیز عنصر زبان و مذهب بهجای فاصله، عامل نزدیکی و پیوند و اشتراک است که بر سایر امور غلبه دارد.
الهی ادامه داد: در آسیای مرکزی باید بدانیم که کلیت آسیای مرکزی یک سری ویژگیها دارد و هریک از واحدهای آن یعنی کشورهای این منطقه، یک سری ویژگیهای مخصوص به خود را دارند، اما به لحاظ جغرافیایی کشورهای حوزه آسیای مرکزی همواره حوزه نفوذ ایران بوده و این امر در دوره جمهوری اسلامی نیز برقرار بوده است. به لحاظ امنیتی رویدادهای این منطقه همواره بر وضعیت ایران تأثیر داشته است. هرچقدر از مرزهای شمال فاصله بگیریم پیوندهای دینی این مناطق با ایران کم میشود، اما پیوندهای فرهنگی و تاریخی برقرار است. نشانه این امر در معماری شهرهای این مناطق در ازبکستان و تاجیکستان دیده میشود. ترکمنها با وجود اشتراک مرز اما پیوند فرهنگی کمتری با ایران دارند نسبت به ازبکستان و لذا ازبکستان علیرغم نداشتن اشتراک زبانی اما پیوند فرهنگی قویتری با ایران دارد. تاجیکستان نیز که هم پیوند زبانی دارد و هم پیوند فرهنگی و در طول تاریخ در برهههای مختلف ما با این مناطق یگانگی داشته ایم، لذا ایران نسبت به منطقه یک حس تاریخی مثبت دارد.
الهی گفت: در این حوزه تنها کشوری که از گذشته تاکنون در این منطقه هماوردی با ایران داشته روسیه بوده است، چه بعد از استقلال مناطق چه پیش از آن. هرچند درحال حاضر ترکیه هم تا حدودی به این مرحله هماوردی رسیده است و چین نیز به دلیل هممرز بودن وارد منطقه شد و با ورود آمریکا، آسیای مرکزی عرصه رقابت پنج قدرت شد. پس پنج کشور ایران، روسیه، چین، آمریکا و ترکیه در حوزه آسیای میانه و مرکزی درحال رقابت هستند و هر یک نیز روش خود را دارند.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران نسبت به کلیت منطقه یک نگاه دارد که راهبرد منطقهای ایران است و نسبت به هریک از کشورهای این منطقه راهبردهای جداگانهای دارد که این راهبردها نسبت به منطقه را اینگونه میتوان برشمرد:
۱- حفظ و تقویت پیوندهای فرهنگی؛ این امر دشوار بوده است، زیرا که با یک هجمه ایران هراسی در منطقه روبهرو بودهایم و این کار حفظ پیوندها با منطقه را سخت کرده است.
۲- ایران بدون آسیای مرکزی یک قدرت است و بدون آن یک قدرت دیگر است و باید گفت ایران بدون منطقه آسیای مرکزی ضعیفتر است از ایران با آسیای مرکزی، لذا باید ظرفیتهای فرهنگی را در این منطقه حفظ کنیم.
۳- ایجاد پیوندهای ساختاری با آسیای مرکزی؛ با توجه به اینکه منطقهی آسیای مرکزی اصطلاحا لندلاک است، یعنی منطقهی محصور در خشکی است، باید با استفاده از این شرایط به ایجاد پیوندهای ساختاری جدید با منطقه دست بزنیم. به این ترتیب اگر به بعضی نیازهای راهبردی آنها پاسخ دهیم و نیازهای ارتباطی آنان را بهوسیله شبکه ریلی و حمل و نقل پاسخ دهیم، پیوند ساختاری ایجاد کردهایم.
۴- باید حساسیت های موجود در منطقه را برطرف کنیم؛ خواسته یا ناخواسته موج ایران هراسی در منطقه وجود دارد و بالاخره طی این سالها حکومتهای کشورهای منطقه میدانستند که پیوندهای فرهنگی مردمشان با ایران چگونه است. از سوی دیگر این حکومتها در واقع همان جمهوریهای شوروی با همان ساختارها و مدیریتها بودهاند که حالا به شکل حکومتهای مستقل درآمدهاند.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در هند گفت: در دوگانگی ایجاد شده بعد از فروپاشی شوروی که مردم تمایل به برقراری پیوند با ایران دارند و از طرف دیگر حکومتها که بهدنبال حفظ خود هستند، ما با دو مخاطب روبهرو هستیم، یکی مردم و دیگری حکومتهای این منطقه. هرچند در برخی کشورهای منطقه مثل تاجیکستان با سه مخاطب روبهرو بودیم؛ حکومت کمونیستی، گروههای اسلامگرا و توده مردمی که تمایلی به این دو نداشتند، لذا ادارهی روابط سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه نیازمند یک مدیریت خاص در این دوگانگی است. بسته به ضریب حساسیت و شرایط هرکشوری یکجا کار با مخاطب مردمی افزایش پیدا کرده و در جای دیگر کار با مخاطب حکومت افزایش پیدا کرده است. در این سالها در سطح روابط با دولتهای کارهای مختلفی انجام شده است و تلاش شده ظرفیت های این کشورها را به ظرفیتهای خود اضافه کنیم و ظرفیت خود را به ظرفیتهای این کشورها اضافه کنیم.
وی ادامه داد: سعی شده در همکاری با دولتهای منطقه پیوندهای ساختاری حفظ شود و بهجای تاکید روی عناصر افتراقی، روی عناصر مشترک تأکید شود، چراکه حضور در آسیای مرکزی نیاز به روحیه تساهل بالایی نسبت به مرزهای هویتی و... دارد.
الهی گفت: در میان کشورهای منطقه آسیای مرکزی تاجیکستان به دلیل اشتراک زبانی از اهمیت ویژهای برای ما برخوردار است. از سوی دیگر ازبکستان به لحاظ اینکه مذهبی ترین کشور منطقه است، برای ما اهمیت ویژهای دارد.
تاجیکستان بعد از ایران تنها کشور یکپارچه فارس زبان دنیا است، به همین دلیل نسبت به تاجیکستان به همین دلیل عنصر زبانی اهتمام ویژه داریم.
وی افزود: یکی از اصول سیاستهای ما در منطقه علاوه بر حفظ پیوندها در کلیت منطقه، ارتباط با تک تک کشورهای منطقه، حساسیت ایجاد نکردن و... حفظ تاجیکستان فارس زبان یکپارچه برای ما اولویت دارد. لذا در سالهای گذشته تلاش و سرمایه گذاری ویژهای شده است تا تاجیکستان فارس زبان، فارغ از نوع حکومتش، در دل کشورهای ترک زبان، حفظ شود.
الهی در پایان گفت: تعهدات ارزشی یعنی تعهداتی که براساس ارزشها است. ما در آسیای مرکزی تعهدات ارزشی داریم و به هیج وجه نمیتوانیم دربارهی آن مسامحه کنیم، از سوی دیگر منافع ملی ما نیز وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال توازن بین این دو بوده است.
انتهای پیام